شاهتورSHAHTOOR
 
ققنوس شاتور
Design by : NazTarin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 99
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تعبیر خواب آنلاین

.

گروه اینترنتی میشی گروپــــ


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط ققنوس


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط ققنوس

متولدین اردیبهشت، نماد: ثور

ویژگی‌ها و خصوصیات‌ کلی‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌:
صبور، با پشتکار و قابل‌ اعتماد
مهربان‌، دلسوز و با محبت‌
با استقامت‌، مصمم‌ و قاطع‌
آرام‌، خونسرد و اطمینان‌ بخش‌

جنبه‌ منفی‌ شخصیت‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌:
حسود و انحصار طلب‌
غضب‌ آلود، انعطاف‌ناپذیر و یک‌ دنده‌
لذت‌ جو، خودخواه‌ و آزمند

متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ با صلابت‌، اهل‌ عمل‌، با اراده‌ و قاطع‌ هستند، در حقیقت‌ ازچنان‌ قدرت‌ اراده‌ بالایی‌ برخوردارند که‌ نمی‌شود آنها را بر خلاف‌ میلشان‌ وادار به‌انجام‌ کاری‌ کرد، آنها با طیب‌ خاطر و مشتاقانه‌، صادقانه‌ و وفادارانه‌ از شخصی‌ که‌ به‌او اطمینان‌ و اعتماد دارند، پیروی‌ می‌نمایند. آنها افرادی‌ ثابت‌ قدم‌، متعادل‌،شهروندانی‌ مقرراتی‌ و طرفدار آرامش‌ هستند. آنها برای‌ مادیات‌ اهمیت‌ خاصی‌ قائلندو هرگز در رابطه‌ با استفاده‌ از قدرتشان‌ برای‌ کسب‌ آرامش‌ به‌ شک‌ و تردید نمی‌افتند.

آنها از نظر روحی‌ و روانی‌ خیلی‌ تیزهوش‌، واقع‌ بین‌ و معقول‌ هستند، ولی‌ در عین‌حال‌ باعقیده‌ای‌ راسخ‌ بر نقطه‌ نظرات‌ و عقاید خود اصرار می‌ورزند و همیشه‌ تابع‌الگوها و قالب‌های‌ پذیرفته‌ شده‌ و معتبر تجربی‌ هستند. شخصیت‌ آنها قابل‌ اعتماد،تغییرناپذیر، دوراندیش‌، مقتصد، حساب‌ شده‌، دقیق‌، جدی‌ است‌ و در مواجهه‌ بامشکلات‌ افرادی‌ تزلزل‌ناپذیر و نستوه‌ هستند. عادات‌ بد و عیوب‌ آنها در حقیقت‌ ازپاکدامنی‌ و خوبی‌هایشان‌ سرچشمه‌ می‌گیرند و تحت‌ شرایطی‌ به‌ اوج‌ خود می‌رسند،تحت‌ چنین‌ شرایط نادر و استثنایی‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ می‌توانند با یکدندگی‌عجیبی‌ و به‌ طرز زجرآور و آزار دهنده‌ای‌ حق‌ به‌ جانب‌ شوند و بدون‌ استفاده‌ ازقدرت‌ خلاقیتشان‌ تبدیل‌ به‌ اشخاصی‌ خشک‌، سخت‌ گیر، جدی‌، مقرراتی‌، اهل‌ جرو بحث‌، خسته‌ کننده‌ و بهانه‌گیر شده‌ و به‌ یک‌ زندگی‌ یکنواخت‌ و خودبینانه‌ ادامه‌دهند. اگر به‌ آنها کوچکترین‌ توهین‌ و یا بی‌احترامی‌ شود، آن‌ را مدت‌ها در فکرشان‌سبک‌ و سنگین‌ می‌کنند و مرتب‌ به‌ آن‌ شاخ‌ و برگ‌ داده‌ و در نهایت‌ به‌ شدت‌ آزرده‌خاطر و خشمگین‌ می‌شوند. متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ خواه‌ شخصیتی‌ مثبت‌ داشته‌باشند و خواه‌ منفی‌، همواره‌ به‌ شخصی‌ نیازمندند که‌ به‌ آنها آفرین‌ و مرحبا بگوید وعزت‌ نفس‌ و غرورشان‌ را تقویت‌ کند. اگرچه‌ اکثر متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ تا به‌ این‌اندازه‌ افراطی‌ نیستند.

آنها دوستانی‌ وفادار، صادق‌، دست‌ و دلباز، بزرگوار، بلند نظر و شدیدا عاطفی‌هستند، آنها عمدتا با اشخاصی‌ که‌ در حد شأن‌ اجتماعی‌ آنها هستند، دوست‌می‌شوند. در حقیقت‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ برای‌ دوستی‌ ارزشی‌ خاص‌ قائلند و به‌دوستانشان‌ بی‌نهایت‌ وفادار می‌مانند. در مجموع‌ آنها رئوف‌، دلرحم‌، آرامش‌ بخش‌،دلنشین‌، با ملاحظه‌، خونسرد، خوش‌ قلب‌، متواضع‌، محجوب‌، کم‌ توقع‌، با حیا وفروتن‌ هستند و خیلی‌ دیر عصبانی‌ می‌شوند و از دعوا و ناراحت‌ کردن‌ دیگران‌ به‌شدت‌ اجتناب‌ ورزیده‌ و از آن‌ بیزارند. اگرچه‌ اگر تحریک‌ شده‌ و کاسه‌ صبرشان‌ لبریزشود، بی‌نهایت‌ خشن‌ و تندخو می‌شوند، گویی‌ در آن‌ حالت‌ تمام‌ خویشتن‌ داری‌خویش‌ را از دست‌ می‌دهند. هم‌ چنین‌ زمان‌ شوخ‌ طبعی‌ و بذله‌گویی‌ آنها غیرقابل‌پیش‌ بینی‌ است‌ و اصلا نمی‌توان‌ حدس‌ زد که‌ آنها چه‌ زمانی‌ به‌ تفریح‌ و سرگرمی‌ نیازدارند.

اگرچه‌ امکان‌ دارد که‌ ظاهر فیزیکی‌شان‌ این‌ را نشان‌ ندهد، ولی‌ در حقیقت‌ آنها هنردوست‌، با سلیقه‌ و هنرشناس‌ هستند و حقیقتا از هنر و هنرمند لذت‌ می‌برند، چون‌خودشان‌ در این‌ زمینه‌ از استعداد سرشاری‌ برخوردارند و از هر چیز ناشایست‌ وزشت‌ دوری‌ می‌گزینند. گاهی‌ اوقات‌ به‌ چیزهای‌ بدیع‌ علاقه‌مند می‌شوند و عاشق‌آرامش‌، راحتی‌، تجمل‌، غذاها و نوشیدنی‌های‌ دلچسب‌ و لذیذ هستند و سعی‌ دارندکه‌ با ذوق‌ و سلیقه‌ خاصی‌ همه‌ چیز را گلچین‌ کنند ولی‌ متأسفانه‌ گاهی‌ اوقات‌ وسوسه‌شده‌ و به‌ افراط کاری‌ کشیده‌ می‌شوند که‌ منجر به‌ آزمندی‌ شدیدی‌ می‌شود.

متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ در محل‌ کارشان‌ اشخاصی‌ کوشا، جدی‌، سخت‌ کوش‌ و خبره‌هستند و از این‌ که‌ احتمالا دستهایشان‌ در حین‌ کار کثیف‌ شود، اصلا وحشتی‌ ندارند.آنها در حین‌ کار افرادی‌ قابل‌ اعتماد، واقع‌ بین‌، هوشمند، منظم‌ و بلند پرواز هستند وبه‌ راحتی‌ از مافوقان‌ و رؤسای‌ خود اطاعت‌ می‌کنند. آنها در زندگی‌ روزمره‌شان‌افرادی‌ مسؤولیت‌پذیر و مطمئن‌ هستند و به‌ همین‌ دلیل‌ نیز احتمال‌ تغییر و تحول‌ واخراجشان‌ از محل‌ کار خیلی‌ کم‌ است‌. آنها در امر تجارت‌ و کسب‌ و کار خلاق‌هستند و حقیقتا مزد پرکاری‌ و خلاقیت‌شان‌ را دریافت‌ می‌کنند. آنها می‌توانند دربسیاری‌ از حرفه‌های‌ متعدد و گوناگون‌ به‌ اوج‌ شکوفایی‌ خود برسند:

بانک‌ داری‌، رشته‌ معماری‌، ساختمان‌ سازی‌، تقریبا هر نوعی‌ از کارهای‌ اداری‌ ودفتری‌، کشاورزی‌، دامداری‌، پزشکی‌، شیمی‌، صنعت‌، بیمه‌، آموزش‌ و پرورش‌،مدیریت‌، نقشه‌ برداری‌، سرکارگر و سخنگو و گاهی‌ نیز به‌ طرز شگفت‌ آوری‌ در زمینه‌موسیقی‌ و مجسمه‌ سازی‌ مهارت‌ خاصی‌ از خود نشان‌ می‌دهند. هم‌ چنین‌ یک‌ امانت‌دار، قیم‌ و نگهبان‌ مطلوبی‌ می‌توانند باشند و به‌ عنوان‌ یک‌ سر آشپز به‌ راحتی‌ ممکن‌است‌ شهرت‌ کسب‌ کنند. تعدادی‌ از متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ در رشته‌ آواز خوانی‌ آن‌چنان‌ ذوق‌ و قریحه‌ای‌ دارند که‌ می‌توانند مشهور شوند و کاملا در هر رشته‌ای‌ ازموسیقی‌ می‌توانند دست‌ همه‌ را از پشت‌ بسته‌ و گوی‌ سبقت‌ را بربایند.

آنها اشخاصی‌ احساساتی‌ و کمی‌ هم‌ خجالتی‌ و کمرو هستند و هیچ‌ غل‌ و غشی‌ در این‌زمینه‌ ندارند. آنها همسرانی‌ خانه‌ دوست‌، صادق‌، باوفا، ثابت‌ قدم‌، با ملاحظه‌، دقیق‌ ووالدین‌ مهربان‌ و دلسوزی‌ به‌ شمار می‌روند و از همسر و فرزندانشان‌ توقع‌ زیادی‌ندارند. البته‌ گهگاهی‌ بیش‌ از حد حسود و انحصارگر می‌شوند ولی‌ همیشه‌ به‌ موقع‌ به‌دعوا خاتمه‌ داده‌ و با یک‌ شوخی‌ بجا کینه‌ و کدورت‌ را از دل‌ همسر و فرزندانشان‌ درمی‌آورند. اگر همسرشان‌ به‌ احساسات‌ پرشور آنها بها ندهد و آنها را برنجاند، آنها کینه‌سختی‌ به‌ دل‌ می‌گیرند، اگرچه‌ اگر حریف‌ در این‌ طور مواقع‌ و در نیمه‌های‌ راه‌ حتی‌کوچک‌ترین‌ تلاشی‌ بکند تا رنجش‌ و دلخوری‌ را از دلشان‌ بیرون‌ آورد، آنها بخشنده‌و بلند همت‌ می‌شوند.

هیچ‌ برج‌ دیگری‌ در منطقه‌ البروج‌ نزدیک‌تر از ثور به‌ زمین‌ نیست‌. هدف‌ و غایت‌اصلی‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ در زندگی‌ در درجه‌ اول‌ حفظ و دفاع‌ از ثبات‌ و سلامتی ‌جسمانیست‌. حس‌ روحی‌ و روانی‌ ذاتی‌ و درونی‌ شما برای‌ هماهنگی‌، سازگاری‌ و مثمرثمر بودن‌ با دوام‌ است‌. هنگامی‌ که‌ به‌ طور کامل‌ این‌ را درک‌ کنید و همواره‌ این‌ رامد نظر داشته‌ باشید، دیگر نیازی‌ به‌ دلبستگی‌ کورکورانه‌ به‌ مال‌ دنیا و راحتی‌های‌ظاهری‌ نخواهید داشت‌. اگر دریابید که‌ این‌ آرامش‌ درونی‌ و ذاتی‌ شما تمام‌ مواردمثبت‌ ذکر شده‌ را باعث‌ می‌شود، به‌ طور حتم‌ غافلگیر خواهید شد و دیگر در زندگی‌هیچ‌ کم‌ و کسری‌ نخواهید داشت‌. در نهایت‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ نیازمند کشف‌حقیقی‌ترین‌، عمیق‌ترین‌، اصیل‌ترین‌ و خالص‌ترین‌ ارزش‌های‌ وجودی‌ خودشان‌هستند. زمانی‌ که‌ آنها واقعا چیزهای‌ ارزشمند را پیدا کند، دیگر مجبور نخواهند بودپای‌ بند چیزهای‌ کم‌ ارزش‌ شوند. بزرگترین‌ و مهم‌ترین‌ گواه‌ ارزش‌ برای‌ متولدین‌اردیبهشت‌ ماه‌ زیبایی‌ است‌ که‌ حقیقتا آن‌ را با تمام‌ وجود حس‌ می‌کنند.

بیماری‌ها و مشکلات‌ احتمالی‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌:
صورت‌ فلکی‌ ثور بر گلو و گردن‌ حکم‌ می‌راند، در نتیجه‌ تابعان‌ آن‌ باید نسبت‌ به‌ انواع‌عفونت‌های‌ گلو، گواتر و مشکلات‌ تنفسی‌ مثل‌ آسم‌، هوشیار و آگاه‌ باشند. گفته‌می‌شود که‌ آنها در خطر ابتلا به‌ انواع‌ بیماری‌های‌ کبد، کلیه‌، آبسه‌ ورماتیسم‌ هستند. از آنجایی‌ که‌ مستعد کم‌ تحرکی‌ جسمانی‌ هستند، خیلی‌ زود افزایش‌وزن‌ پیدا می‌کنند.

علاقمندی‌ها: ثبات‌، جلب‌ توجه‌، چیزهای‌ طبیعی‌، زمان‌ کافی‌ برای‌ به‌ فکر فرورفتن‌ و غور و بررسی‌، آرامش‌ خیال‌، تفریح‌ و خوشی‌.

بیزاری‌ها: بی‌نظمی‌، ناآرامی‌، تحت‌ فشار قرار گرفتن‌، وادار به‌ انجام‌ کار دشوارشدن‌، چیزهای‌ مصنوعی‌ یا «ساخت‌ دست‌ بشر»، عجله‌ کاری‌ و کارهای‌ هول‌ هولکی‌،در خانه‌ ماند.


مشکلات‌ احتمالی‌ که‌ ممکن‌ است‌ سر راهشان‌ به‌ وجود بیایند و شیوه‌صحیح‌ برخورد با آنها:
درست‌ مثل‌ تمام‌ برج‌های‌ خورشیدی‌ ما همگی‌ خصوصیات‌ منحصر به‌ فردی‌ دررابطه‌ با شخصیت‌ خود داریم‌. هنگامی‌ این‌ ویژگی‌ها سرکوب‌ شده‌ یا درک‌ نشوند،مشکلاتی‌ به‌ وجود می‌آیند. اگرچه‌ خوشبختانه‌ ما تا حد زیادی‌ قادریم‌ خود این‌مشکلات‌ را بررسی‌ کرده‌ براساس‌ خصوصیات‌ فردی‌ راه‌ حلی‌ صحیح‌ ارایه‌ کنیم‌.احتمال‌ این‌ که‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ با پاره‌ای‌ از مشکلات‌ زیر مواجه‌ شوند، زیاداست‌، بنابراین‌ این‌ راه‌ حل‌ها را امتحان‌ کنید تا از نتایج‌ حاصله‌ غافلگیر شوید:
مشکل‌: از آنجایی‌ که‌ بیش‌ از حد احساساتی‌ هستید، بیشتر اوقات‌ تصور می‌کنیدکه‌ از احساسات‌ پاک‌ شما سوء استفاده‌ می‌شود و در حقیقت‌ سرتان‌ را شیره‌ می‌مالندکه‌ همین‌ باعث‌ شده‌ که‌ از مرحله‌ پرت‌ شده‌ و یک‌ شخص‌ ساده‌ به‌ نظر بیایید.
راه‌ حل‌: بهتر است‌ توجه‌ داشته‌ باشید که‌ جاذبه‌ و گیرایی‌های‌ شما (آهن‌ ربای‌وجودتان‌) هم‌ تأثیرات‌ مثبت‌ و هم‌ تأثیرات‌ منفی‌ را به‌ خود جذب‌ می‌کنند، بنابراین‌باید خودتان‌ دوستانتان‌ را انتخاب‌ کنید، نه‌ این‌ که‌ اجازه‌ دهید که‌ انتخاب‌ شوید.
مشکل‌: احساس‌ می‌کنید که‌ چیزهای‌ جسمانی‌ جاذبه‌ و گیرایی‌ خود را از دست‌داده‌اند و شما هر روز از دنیای‌ اطرافتان‌ بیشتر فاصله‌ می‌گیرید. در حقیقت‌ در میان‌دیگر دلبستگی‌های‌ جسمانی‌ پول‌ و مادیات‌ اهمیت‌ خود را از دست‌ داده‌اند.
راه‌ حل‌: شما در حال‌ کشف‌ یک‌ هماهنگی‌ و سازگاری‌ داخلی‌ در وجودتان‌ هستیدکه‌ سعی‌ دارد جای‌ مسایل‌ جسمانی‌ را با مسایل‌ روحی‌ و روانی‌ عوض‌ کند. شما بایدبگذارید این‌ هماهنگی‌ بدون‌ آن‌ که‌ آن‌ قسمت‌ از وجودتان‌ که‌ تأمین‌ کننده‌ معاش‌خانواده‌تان‌ است‌، از بین‌ برود، به‌ راحتی‌ گسترش‌ یابد.
مشکل‌: ترس‌ و هراس‌ بی‌دلیل‌ از مشکلات‌، ضرر و حسادت‌ و بدگمانی‌ راجع‌ به‌این‌ که‌ دیگران‌ بر علیه‌ شما توطئه‌ و دست‌ به‌ یکی‌ کرده‌اند.
راه‌ حل‌: شما به‌ طور ذاتی‌ نه‌ تنها قدرت‌ جذب‌ وفاداری‌ را دارید، بلکه‌ قدرت‌ عقل‌و خرد شما آنقدر زیاد است‌ که‌ حقیقتا می‌توانید به‌ آنچه‌ در اطرافتان‌ در جریانست‌،آگاهی‌ یابید. فقط باید مراقب‌ باشید تا اعتماد به‌ نفس‌ تان‌ را از دست‌ ندهید و اگراحیانا چنین‌ اتفاقی‌ افتاد، باید هر چه‌ زودتر آن‌ را بازسازی‌ نمایید.
مشکل‌: نسبت‌ به‌ زندگی‌ احساس‌ افسردگی‌ و دلتنگی‌ می‌کنید. به‌ نظرتان‌ اطرافیان‌و نزدیکانتان‌ مایه‌ تسلی‌ و دلداری‌ نیستند و از همه‌ چیز بیزار و ناراضی‌ هستید. گمان‌می‌کنید زندگی‌ بی‌معناست‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ به‌ خوشی‌ها و تفریحات‌ جسمانی‌ روی‌آورده‌ و در حقیقت‌ به‌ آنها اعتیاد پیدا کرده‌اید.
راه‌ حل‌: بهتر است‌ ارزش‌ مسایل‌ روحی‌ و روانی‌ (معنوی‌) زندگی‌ را دوباره‌ بیابید.باید کنترل‌ زندگی‌ را در دست‌ بگیرید و بدانید که‌ خوشی‌های‌ زودگذر زندگی‌ اصلامهم‌ نیستند، بلکه‌ معنویات‌ هستند که‌ از اهمیت‌ بسزایی‌ برخوردارند.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط ققنوس

زني كه طبيعت را دوست مي دارد، زني كه مادر سخت گيري است، زني كه همسري فداكار وكمك دهنده است، زني كه عاشق موسيقي و ساز و آواز است، زني كه روحي بزرگ و بلندپرواز دارد.اگر همسر شماست، بايد با او چگونه رفتار كنيد؟ اگر نامزدشماست، بايد دل او را چگونه به دست آوريد؟ اگر دوست شماست، روحيات و صفات او از چه قرار است؟ روزي با يكي از دوستانم كه دختر بسيار خوش مشرب و نويسنده اي است، صحبت مي كرد و او اظهار مي داشت كه مادرش بزرگترين قلب ها و روح بلند پروازي دارد.اين اظهار نظر او براي من كه مي دانستم مادرش در ارديبهشت به دنيا آمده است، كاملا عادي بود كما اينكه مي دانستم خودش چون متولد ماه حوت (اسفند) مي باشد، به باطن افراد بيش از ظاهر توجه مي كند. زن متولد ارديبهشت واقعا قلبي بزرگ و روحي بلند دارد ولو اينكه خيلي كوچك اندام باشد وقدش از يك متر و پنجاه سانتيمتر تجاوز نكند. و همين خصيصه است كه به وي امكان مي دهد در هر حالتي از عهده مشكلات احساسي زندگي خود بر بيايد و به هدفش برسد. زن متولد برج ثور از بسياري جهات نمك زندگي محسوب مي شود. او مخلوطي است از كليه خصوصياتي كه مردها در جستو خويش مي باشند وكمتر پيدايش مي كنند. البته گاهي ممكن است چنان از كوره در برود كه قوي ترين مردها رابه وحشت بيندازد و فراري دهد ( و يا لااقل وادار كند كه زير ميز پنهان بشود ) اما يك چنين حالتي هرگز بدون دليل به وي دست نمي دهد. معمولا اگر شما او را خيلي بيش از حد تحمل و اذيت نكنيد و يا سرنوشت يك دست ورق واقعا جور نشدني به دستش نداده باشد، بازي زندگي را خوب و با قدرت قابل تحسيني ادامه مي دهد. صفا و صداقت ذاتي اش با ريزه كاري هاي ظريف زنانه آميخته است.بسياري از زنان و دختران متولد اين ماه از نظر شهامت و اخلاق از بسياري از مردان جدي وخشن با همت تر مي باشند، اما در عين حال به قدرت جادويي زن بودن خود نيز آنقدر اطمينان و اعتماد دارد كه بگذارد اگر شما مايل هستيد آقاي خانه باشيد، و اما اگر شما از عهده اين كار برنيامديد، آن وقت خودش كنترلكارها را در دست مي گيرد و هيچ بعيد نيست كه اين كار را به شيوه اي كاملا مغاير با سيستم شما انجام دهد. او در زنگي خواهان يك مرد واقعي است و علت اين امر هم اين است كه مي داند خودش يك زن واقعي است و از اين بابت هم سخت احساس غرور مي كند. از نظر او زن بودن مفهومش عروسك پر زرق و برق بودن ، متظاهر به ضعيف بودن براي به دست آوردن خواسته هايش نمي باشد. خيلي طول نمي كشد كه شما پي مي بريد او داراي فكر و عقيده خاص خود مي باشد و آنقدر قدرت دارد كه براي رسيدن به هدفش عجز و لا به نكند. معمولا در يك زن متولد ارديبهشت آنقدر عزت نفس و تسلط به نفس وجود دارد كه بتواند به هر نوع خواسته و تمايلي لگام بزند و اتفاقا چقدر بهتر است كه او هميشه اين كار را هم بكند زيرا اگر يكي از والدينش متولد برج حمل ( فروردين ) و يا اسد (مرداد‌)باشند، در او قدرت نشان دادن خشونت و بر پا كردن آشوب براي رسيدن به هدف وجود خواهد داشت و اگر چنانچه به هنگام تولد تحت تاثير برج ( اسفند) ويا جوزا ( خرداد ) قرار گرفته باشد، يك چنين قابليت به مراتب بيشتري در وي مشاهده مي گردد، اما علي الاصول زن متولد برج ثور است خوددار و در اكثر قريب به اتفاق آرام و ساكت و از اين بابت خدا را شكر گزار بود زيرا عصبانيتش به راستي شديد و هم آور مي باشد .

مردها هميشه اين صفت او را كه اطرافيانش را همانطور كه هستند مورد قبول قرار مي دهد، مي ستايند. به هيچ صورتي دغلباز و ناپاك نيست و از اين دو نظر مي توان رويش حساب كرد. دوستان صميمي اش ممكن است افراد عجيب و خارق العاده اي از اجتماع باشند اما به هر حال اكثرا از كساني هستند كه به قول معروف سرشان به تنشان به مي ارزد. اگر با كسي كه مورد علاقه اش نمي باشد، برخوردي پيدا كند، هرگز براي پايمال كردنش قدم پيش نمي گذارد بلكه صرفا او را ناديده مي گيرند. زن متولد ارديبهشت مي تواند به طرزي چشمگير نسبت به دشمنانش بي تفاوتي از خود نشان بدهد در حالي كه نسبت به دوستانش وفاداري را به حد كمال مي رساند و در خوشي و ناخوشي ايشان را ترك نمي كند. عزم راسخ و پا بر جاي او در دوستي تقريبا نظير ندارد.

دوست متولد ارديبهشت ماه شما هيچ يك از اين كارها را غير معمول قلمداد نمي كند و هر كدام را به نحوي توجيه مي نمايد . تنها چيزي كه او را از شما انتظار دارد، اين است كه در مقابل دوستي صادقانه و اعتماد چشم بسته اش شما نيز مقابله به مثل كنيد و اگر چنين نكرديد، مانند قطعه ابري كه در معرض وزش باد تندي قرار گرفته باشد، بي سر و صدا به گوشه اي پناه مي برد و خود را از متن زندگي شما خارج مي سازد. نظير همين عكس العمل را به هنگامي كه ببيند دوستش توجه كافي به وي مبذول نمي دارد، از خود نشان مي دهد، اما اين حالت را شايد حمل بر حسادت او كرد. او به خوبي چشم چراني هاي شوهر را تحمل مي كند و بر خلاف زنان متولد برج حمل ( فروردين ) يا اسد ( مرداد‌ ) اگر شما در مقابلش از زن ديگري تعريف كنيد ، بر افروخته نمي شود، عصبانيت منهدم كننده او وقتي بروز مي كند كه شما به راستي پا از گليم خود فراتر گذاشته باشيد. اگر طرز رفتار شما با زنان ديگر در وراي حدي باشد كه او آن را مجاز مي شمارد، آن وقت واقعا حالت تهديد آميزي به خود مي گيرد. يك چنين حالتي ديگر ظاهر مي شود و او واقعا بايد در تنگنا قرار گرفته باشد تا عكس العمل شديدي از خود نشان بدهد. شما مي توانيد در يك ميهماني با خوشگل ترين زن ها گرم بگيريد، اما هميشه به خاطر داشته باشيد كه ميزان تحمل همسر متولد ارديبهشت ماهتان را بيش از حد متعارف مورد آزمايش قرار ندهيد. وقوف به اين حقيقت كه تحمل و گذشت او بر خلاف آنچه كه ظاهرا به نظر مي رسد، داراي حد و مرزي است، برايتان جنبه حياتي دارد. اگر شما هرگز عصبانيت او را نديده ايد، بهتر است هرگز آرزوي ديدنش را هم نكنيد.

مشهور است كه زن ها خيلي بيش از آنچه تابع عقل خود باشند، پايبند احساسات خويش هستند اما اين حرف به هيچ صورت مفهومش اين نيست كه يك زن متولد ارديبهشت عاقل و چيز فهم نمي باشد. او مي تواند يك زن هم صحبت و يك همدم بسيار خوب براي يك مرد باشد، اما شخصا عشق سينه چاك درگير شدن با موضوعاتي نظير مسائل علمي نيست. فارغ التحصيل شدن از دانشكده هاي متعدد اصلا جزو برنامه زندگي اش نمي باشد، داشتن يك اطلاعات را براي آنكه از قدر و منزلت معلومات داشتن برخوردار باشد، كافي مي داند. وقوف به علت هر چيز و درك انگيزه هم رويدادي برايش خيلي مهم محسوب مي گردد، با وجود اين دو كسي نيست كه ساعت ها وقتش را صرف مطالعه عقايد فلاسفه بكند و يا اينكه بگردد ببيند اختلاف ايدئولوژيست هاي بزرگ چيست. او يكي از طرفداران جدي فكرهاي عملي است بدون اينكه بخواهد در لابلاي تار و پودهاي يك فكر يا ايده دست و بالش بند بشود. پاهاي او محكم روي زمين قرار گرفته و او يك موجود عاقل و داناي خاكي است. كمتر اتفاق مي افتد كه زن متولد اين ماه آدم نا آرامي باشد، او پيوسه كوشش دارد تا جريان زندگي اش عادي و طبيعي به سير خود ادامه بدهد و از درگير شدن يا كشمكش ها و زد و بندها بيزار ست ( مگر اينكه به هنگام تولدش ماه در برج جوزا ( خرداد ) بوده باشد كه در اين صورت برخي اوقات دست به انجام كارهايي مي زند كه مفاير با تمايل ذاتي اش به زندگي آرام است) او به هيچ صورتي يك موجود احساساتي محسوب نمي گردد و ره اين دليل زندگي با او براي شما بسيار آسان است اما فراموش نكنيد كه يك هدف يا فكر وقتي نظر كامل او را به خود جلب مي كند كه به وي گفته شود اين كار برايش خوب است و يا اينكه همه اين كار را مي كنند. يك چنين نصايح او را كسل مي كند. براي ايجاد عكس العمل مناسب بايد وي را مطمئن ساخت كه از كار مورد نظر رضايت باطني پيدا خواهد كرد.

شما كمتر ممكن است زن متولد ارديبهشتي را ببينيد كه از ديدن چند گل مصنوعي در گلدان خوشش بيايد و از ديدن آن لذت ببرد. گل هاي او بايدحقيقي باشند و احساس واقعي و بويي خوش از آن ها به مشام برسد. تا جايي كه برايش امكان داشته باشد خانه را با گل هاي مختلف مي آرايد. هميشه عطرهاي خارجي و احيانا قديمي را بكار مي برد در حالي كه تعدادي از ايشان برعكس ، بوي طبيعي ، يك بدن كاملا شسته و كاملا تميز و هواي آزاد و بوهاي خوش طبيعي، مثلا بوي نان تازه اي كه در تنور پخته مي شود، آشكارا قابل رويت است . بوي چمني كه بعد از يك شب بارندگي زده شده است،او را سرشار از شادي و نشاط مي سازد. اين هشداري است به شما كه هميشه بعد از اصلاح عطر خوش بويي به كار ببريد و در خريد ادوكلن كمال دقت را مبذول داريد. همانقدر كه او به بوهاي خوش علاقه نشان مي دهد، از بوهاي ناخوش و بد متنفر است. او كسي نيست كه بتواند و يا بخواهد بوي بد را تحمل كند. پس هرگز به كارهاي معمولي و خانه داري وادارش نكنيد مگر اينكه خودتان پشت سرش بايستيد و مرتبا اسپري خوش بويي در آشپز خانه بزنيد.

احتمالا يكي از علل مسائل كوچك خانوادگي در منزلي كه خانم آن متولد ارديبهشت است، بوي آشپزخانه و طبخ غذا است. در مورد بوهاي خوب وبد علاقه او به طبيعت نقش عجيبي ايفا مي كند، در يك خانه روستايي بوي اصطبل، و يا در كنار دريا بوي ماهي هاي صيد شده شامه را به هيچ عنوان نمي آزارد زيرا اينها داراي بوهاي طبيعي هستند. با توجه به اين نكات شما خيلي راحت مي توانيد كاري كنيد كه او هميشه راضي باشد.

مشابه همين حساسيت را نسبت به رنگ ها نيز مي توان در او ديد و هر قدر رنگ ها غني تر باشند، بيشتر نظر او را جلب مي كنند و در اين ميان رنگ آبي اثر عجيب بر روي او دارد. اين رنگ اعم از اينكه آبي آسماني باشد يا آبي نيلي مي تواند به راحتي او را ازخود بيخود سازد. رنگ هاي صورتي و قرمز كمرنگ نيز بيش و كم همين اثر را روي او مي گذارند. پس وقتي مي خواهيد به ديدن يك دختر متولد ارديبهشت برويد، خيلي بهتر خواهد بود كه يك كراوات آبي بزنيد و يا پيراهن صورتي بپوشيد، اما مواظب باشيد كه اين دو را يك جا بكار نبريد؛ زيرا علاقه عجيب او به طبيعت موجب شده است كه حساسيت زيادي نسبت به هماهنگي بين رنگ هاي مختلف از خود نشان بدهد و اصلا مايل نيست كه دوستانش به صورت پرده قلمكار لباس بپوشند. از نظر غذا به طعم آن سخت اهميت مي دهد. اگر او را براي شام به رستوران مي بريد، محلي را انتخاب كنيد كه سر آشپز خوب و معروفي داشته باشد. رستوراني كه قبل از غذاسوپ لوبيا سرو كند، بدون شك نظر او را از شما بر مي گرداند. علاقه او به غذاهاي خوش طعم موجب مي شود كه علي الاصول آشپز قابلي باشد. احتمالا هيچ كس به اندازه زن متولد اين ماه نمي داند كه يك معده خالي را چگونه بايد پر كرد و از انجا كه معده يكي از دو كليد قلب مرد است، آشپزخانه بزرگترين حيله اي است كه زن متولد ارديبهشت آن را براي به دام انداختن مرد دلخوهش بكار مي برد.

مناظر زيباي طبيعي و موسيقي وي را مثل جادو زدگان به خود جذب مي كند و بيشتر زن هاي تولد يافته در دومين ماه سال يا شخصا سازي را مي نوازد و يا اينكه لااقل علاقه خاصي به ساز و آواز و هنر نشان مي دهند. بردن او به نمايشگاه هاي نقاشي و يا سالن هاي كنسرت در جلب نظرش فوق العاده مفيد است و به همين ترتيب در ماه عسل هيچ كجا به اندازه نقاطي كه بتواند خود را در دامان طبيعت ببيند، خوشحال نمي كند. او به راستي و با تمام وجود خود از عظمت طبيعت لذت مي برد. علاقه زن متولد ارديبهشت به طبيعت به قدري زياد است كه هيچ وقت نمي توان يكي از ايشان را يافت كه روزي روزگاري به ييلاق و ده پناه نبرده باشد و يا صميمانه عاشق اسب سواري و ماهيگيري نباشد.

دختر متولد برج ثور در ابراز عشق بسيار بي پرواست اما شيفتگي اش نسبت به طبيعت و اعتقاد به اينكه همه چيز همان طوري است كه ديده مي شود، اغلب موجب سردرگمي و گمراهي اش مي گردد. اگر مردي فقط به ظاهر چنان بود كه او مي خواهد، صميمانه دست هايش را به دور گردنش مي اندازد و عاشقش مي شود و شما اگر مي خواهيد دست هاي او را به دور گردن خود ببينيد، سعي كنيد دهانتان هرگز بوي سير ندهد، رنگ هايي را كه دوست ندارد، نپوشيد و به هنگام ملاقاتش صفحه اي را روي گرام بگذاريد كه موسيقي تند و خشني داشته باشد. از نظر احساسات فوق العاده حساس و پاكباز است و به هيچ صورتي نمي خواهد كه عشق شما نسبت به وي خدشه دار باشد زيرا يك عشق خدشه دار « طبيعي » و ملكوتي نيست.

در لباس پوشيدن پارچه هاي نرم و لطيف را ترجيح مي دهد و مدل لباس هايش را خيلي ساده اما با سليقه انتخاب مي كند و به اين دليل از طرفداران لباسهاي اسپرت است. لباسش بايد حتي المقدور راحت باشد و خيچ بعيد نيست كه سر چشمه يك چنين تمايلي همان عشق به طبيعت در خود احساس مي نمايد. اگر بر حسب اتفاق به هنگام تولد تحت تاثير برج دلو( بهمن ) قرار گرفته باشد، احتمال وجود دارد كه گاهگاهي پي لباس هاي فانتزي برود اما حتي در اين حالت نيز لباس هايي انتخاب مي كند كه به درد بخور باشند.هر قدر بيشتر او را بشناسيد، بيشتر به اين موضوع پي مي بريد كه او منبع نيرو و قدرت است. كمتر ممكن است از كسي توقع داشته باشد مگر در محدوده عشق و وفاداري، و اگر خواسته اش برآورده شد، صميمانه قدر شناسي مي كند. اطرافيانش عاشق صداقت و راستي او مي باشند. همنشيني با او مثل يك حمام گرم آرام بخش است و اتفاقا خودش هم عاشق استحمام است با آب گرم همراه با مقدار زيادي لوسيون، انواع روغن هاي زيبايي وصابون هاي خوش بو است. حمام منزل او هميشه شباهت به حمام افسانه اي كلئوپاترا دارد و به طوري كه آدم گاهي فكر مي كند وقتي او حمام مي گيرد، چند كنيز به رديف مي ايستند و هر كدام حوله، لباس، وسايل آرايش وديگر لوازم شخصي او را برايش آماده مي كنند.

به هنگام آشنايي با يك چنين زني خيلي زود متوجه مي شويد كه سخت مايل است احترامش مخصوصا در مجامع عمومي كاملا حفظ شود وشما با دانستن ماه تولد او بهتر است سخت مراقب اين موضوع باشيد. نكته ديگري كه لازم است به خاطر داشته باشيد، اين است كه او تمايل وافري به انجام آهسته و پيوسته كارها دارد. در نتيجه اگر دستپاچه اش كنيد و يا وادارش سازيد كه تعجيل به خرج بدهد، عصباني مي شود و اين كاري است كه حتي امتحان كردنش هم جايز نمي باشد. روش طبيعي او آهسته كاري است و تقريبا هرگز اتفاق نمي افتد كه از اين شيوه تخطي كند. اما اين امكان هم وجود دارد كه از روي عصبانيت گاهي سخت از خود شتابزدگي نشان دهد.

از نظر بچه داري و مادر بودن صبرش در تحمل ناملايمات و شيوه آهسته كاري اش موجب مي شود كه مادري مهربان، بردبار و تمام عيار باشد. او كودكان تازه به دنيا آمده را سخت دوست دارد و به آن ها عشق مي ورزد، اما هر قدر بچه ها بزرگتر مي شوند، رفتار او جدي تر و توقعاتش بيشتر مي گردد. مادري كه در ارديبهشت متولد شده باشد، وقتي ببيند كه بچه نوجوانش ديگر مانند سابق حرفش را گوش نمي كند و به فرمان هايش گردن نمي نهد،‌عصباني مي شود. او قادر به تحمل يك چنين رويدادي نيست. در يك چنين مواردي است كه گاهي عصبانيت منهدم كننده اش ظاهر مي گردد. او نسبت به تنبلي و مخصوصا در هم و برهمي كودكانش از خود عكس العمل شديد نشان مي دهد و به همين دليل هم بچه هاي يك چنين مادري از جمله بچه هاي نادري هستند كه پيوسته مواظب هستند اسباب و اثاثيه و اتاقشان مرتب و كارهايشان انجام شده باشد.عشق زن متولد اين ماه به زيبايي و هماهنگي رنگ ها و دكوراسيون اتاق ها ومنزل موجب مي شود كه پيوسته با آنچه كه بچه هاي نوجوانش در اتاق هاي خود انجام مي دهند و عكس ها و تصاويري كه به در و ديوار مي چسبانند، مخالف باشد. در خارج از كادر سليقه برخورد او با بچه هايش فوق العاده كم است،به طوري كه با گذشت ايام بچه ها به تدريج احساس مي كنند كه او خيلي پيش از آنكه معلم و دستور دهنده باشد، يك دوست صميمي و وفادار است. بچه هاي يك چنين زني بعد از آنكه از آب و گل در آمدند و خود صاحب خانه و زندگي شدند، بدون شك از مادر خو به عنوان يك زن فهميده و مهربان در دوران كودكي، و يك دوست صميمي و يك رنگ در دوران نوجواني و بزرگسالي نام مي برند.

زن متولد برج ثور لوس نيست و كمتر اتفاق مي افتد كه از چيزي شكايت داشته باشد. او زني است كه اگر اقتصاد خانواده اش مواجه با بحران موقتي اي شد، آرام و بدون اعتراض كاري براي خودش پيدا مي كند و به كمك شوهرش مي شتابد. در وجودش تنبلي نهفته نشده است و با آرام بودن شيوه زندگي و حركاتش، بسيار پشتكار دار است.او مي تواند مانند يك مرد از نردبان بالا برود و اتاق هاي منزلش را رنگ كند، اما توقع دارد كه بعد از آن روز را به آرامش بگذراندو راحت بخوابد. او با سر بلندي دوش به دوش شوهرش كار مي كند ولي كمتر اتفاق مي افتد كه بخواهد از شوهرش پيشي بگيرد و يا برتري احتمالي خود را بر او ثابت كند. بسياري از زنان متولد اين ماه صميمانه به شوهر خود كمك مي كنند تا به درس خود ادامه بدهد و تخصصي بگيرد و يا اينكه در صورت لزوم نامه ها و نوشته هاي او را در منزل ماشين مي نمايد. اما يادتان باشد كه به همان اندازه كه ياري دهنده است، خواهان دريافت ياري ديگران نيز مي باشد، اما از مردي كه اين كار را با ترحم انجام بدهد يا او را قادر به انجام كاري نداند، به شدت متنفر است، اصولا او از هر نوع ضعفي نفرت دارد.

قدرتش در تحمل درد و خونسردي اش در مواجه شدن با ناملايمات جنبه خارق العاده دارد و در اين مورد حتي از زنان متولد برج عقرب ( آبان) نيز جلوتر است.من روزي در بيمارستان زني را ديدم كه بنا تود جراحي خطرناكي روي او صورت بگيرد. خودش هم از خطر اين كار اطلاع داشت. وقتي پرستاران وارد اتاق شدند تا او را به اتاق عمل ببرند، شوهرش كه در كنارش نشسته تود، بي اختيار به گريه كردن افتاد و اين يك نمونه كامل از خونسردي خاص زني بود كه در ماه ارديبهشت به دنياآمده بود. او در لحظه اي كه برانكارش را به داخل اتاق عمل مي بردند، سرش را بلند كرد و به شوهرش گفت:« يادت نرود گلدان ها را آب بدهي». زن متولد ارديبهشت هرگز نمي گذارد كه احساساتش مانع از آن بشود كه واقعيات را ناديده بگيرد. مردي كه با زن متولد ارديبهشت ازدواج كند، مطمئنا زن ضعيف النفس و بيكاره اي را به خانه نمي برد. اين زن اگر چه انتظار دارد كه شوهرش نيازمندي او و خانواده را در حد معقول برآورده سازد و اسباب و اثاثيه منزلش به بهترين وجهي كه برايشان امكان دارد ، فراهم بشود ولي به هيچ صورت طالب ثروت هاي باد آورده نيست و دلش مي خواهد كه شوهرش به كمك او تدريجا به آرزوهاي مشترك خويش جامه عمل بپوشاند. او بسيار دور انديش است وبه هين دليل هم سعي وافر به عمل مي آورد تا با همكاران شوهرش و خانواده آن ها رفت وآمد و دوستي برقرار سازد و آن ها را به منزل خود دعوت مينمايد و با همسرانشان صميصي مي شود با حداكثر تضمين شغلي و تامين آينده را فراهم آورد.او مادري است كه اگر كودكش بيمار شود، شب هاي متوالي بر بالينش بيدار مي نشيند و از ته دل از خداي خود مي خواهد كه به بهبودي اش كمك كند. او معمولا آدم متدين و معتقدي است وبه اين دليل در مواقعي كه شوهرش با مشكلي روبرو مي شود، خوب مي تواند از نظر روحي و معنوي به كمكش بشتابد. در قلب زن متولد برج ثور هميشه مكاني براي پذيرا شدن درماندگان وجود دارد، مكاني كه در آن عشق و محبت به حد وفور يافت مي شود، مكاني كه هر توفان زده اي مي تواند به آن پناه ببرد. زن متولد ارديبهشت روح واقعا بزرگي دارد.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط ققنوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, توسط ققنوس

افلاطون میگه: هروقت نتونستی کسی رو فراموش کنی،یعنی درخاطرش هنوز زنده ای!!!


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, توسط ققنوس

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, توسط ققنوس
زمان نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می‌رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد. در کشورهايی مانند ایران و افغانستان که تقويم هجری شمسي به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسياي مركزي و قفقاز، تقويم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.
واژهٔ نوروز
واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی «نو» و «روز» به وجود آمده است. این نام در دو معنی به‌کار می‌رود:
۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو
2)  نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»
ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد می‌کردند. مردمان ایرانی آسياي مركزي نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو می‌نامیدند.
واژه نوروز در الفبای لاتین
در متن های گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No،Now،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی با فاصله نوشته می‌شوند. اما به باور دکتر احسان یارشاطر بنیان‌گذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه می‌شود. این شکل از املای واژه نوروز، هم‌اکنون در نوشته‌های یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار می‌رود.
تاریخچه
منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متن های کهن ایران از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند. برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمی‌گردد. همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده است. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است: نوروز یکی از بزرگترین جشن های ایرانیان است که از دیرباز در ایران برگزار می‌شده و آیین هایی خاص خود را داشته است. در مورد خاستگاه نوروز نظرات مختلفی وجود دارد گروهی آن را به روزگار جمشید جم پادشاه کیانی و گروهی به دوره های پیش از این منسوب می دانند. این جشن از دیر باز تا کنون مراسم و آیین هایی داشته که برخی از آنها مانند خانه تکانی، سفره هفت سین، چهارشنبه سوری و زیارت اهل قبور در پنجشنبه آخر سال هنوز نیز در بین ایرانیان برگزار می‌شود. البته این جشن ها در گذشته به شکل های دیگری برگزار می‌شد. آنچه امروز ما از جشن های ایرانی می بینیم صورت تغییر یافته بر اساس شرایط روز آن است چون هیچ پدیده فرهنگی یکنواخت باقی نمی ماند و البته نباید فراموش کرد فرهنگ ثابت فرهنگ مرده است. بیشتر پدیده های فرهنگی به مرور زمان تغییر می کنند و تلاش همگان باید تغییر در جهت مثبت باشد.
 
 
نوروز در دورة هخامنشیان
نگاره مراسم پیشکش هدایا به پادشاه ایران در تخت جمشید. برخی از پژوهشگران، این مراسم را به نوروز مربوط می‌دانند. بسیاری از محققین اعتقاد دارند تاجگذاری جمشید (که به روایتی بنیانگذار نوروز است) در روز اول بهار بوده اما محققان و کارشناسان تاریخی فرضیه های دیگری را نیز ارائه کرده اند، مثلا در زمان فردوسی براساس آنچه از اشعار وی بر می آید در پاییز جشن آغاز سال برگزار می‌شد. کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود. این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده است.
اما بررسی ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند. شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است. در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شده است.
نوروز در دوره اشکانیان و ساسانیان
در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد. در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.
شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصل های گوناگون سال جاری بوده است. اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد. در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.
 
نوروز پس از اسلام
از برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان نشانه‌ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر می‌رسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار ‌شد. در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که هر چهار سال یک‌بار، تعداد روزهای سال را (به‌جای ۳۶۵ روز)، برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. طبق این قاعده، می‌بایست پس از انجام این کار در ۷ دوره، در دوره هشتم، به جای سال چهارم، بر سال پنجم یک روز بیفزایند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد. نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.
نوروز در دوران معاصر
نوروز به ‌عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار می‌شود. البته برگزاری جشن نوروز به ‌صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومت‌ها برای مدت‌ زمانی ممنوع بوده است. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسياي مركزي مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را به‌گونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن می‌گرفته‌اند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز می‌گذاشتند؛ به‌طور مثال در تاجیکستان، مردم با اتلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی می‌کردند که آیین‌های نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌شناخت.
 
 
نوروز در اشعار فارسی
گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است، داد سخن داده‌اند و ما در ذیل به برخی از لطایف اشعار پارسی در این موضوع اشارت می‌کنیم:
 

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس

‌گلها همه با اذن تو برخاسته اند
از بهر ظهور تو خود آراسته اند

مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک
اول فرج تو را از خدا خواسته اند

 -=-=-=-=-=-=- 

صدمبارک به تو آن عیدکه فردا باشد
نـوروز نـوید وصـل دلـها بـاشـد

امـیـد که با فضل خداوند جـلـیّ
سـال فـرج مـهـدی زهـرا باشـد

 -=-=-=-=-=-=- 

سرخوش آن عیدی که آن بانی نور
ازکنار کعبه بنماید ظهور

قلبها را مهر هم عهدی زند
از حرم بانک انا المهدی زند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس

بزرگمهر (بوذرجمهر حکیم) وزیر دربار انوشیروان عادل پادشاه  بلند مرتبه سلسله ساسانیان ایران بود :

ستوده و نیک فرجام کسی است که دادگر و نیکنام و در کردار و گفتار به هنجار باشد . بزرگمهر

آنچه دلخواه همه است جز تن درستی نیست ، که اگر کسی روزی از آن محروم شد آرزویی جز بدست آوردنش ندارد . بزرگمهر

فر و شکوه زمانی فزونی می یابد که دانا نزدمان ارجمند باشد ، و کام بدخواه را به زهر بی اعتنایی بیالایم . بزرگمهر

برترین دانش ها یزدان پرستی است . بزرگمهر

دانایان روشندل می دانند که دوران زندگی دراز نیست ، تن آدمی از این جهان است و روان از سرای دیگر . بزرگمهر

دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است . بزرگمهر

کسی در شمار دانایان است که بر آنچه از دستش رفته افسوس نخورد  ، از نایافته به رنج نباشد ، چون در طلب مرادی با سختی رویا رو شود سست نگردد و دل به ناامیدی نسپارد . بزرگمهر

خود را با هوس نزدیک مکن که خرد از تو روی بر می تابد . بزرگمهر

اگر خرسند و رضا باشی زندگی به دلخواه می سپاری . بزرگمهر

در آیین خرد در هر کاری اندیشه باید . بزرگمهر

برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است . بزرگمهر

دیو کین و دیو سخن چینی گزنده است . سخن چین هرگز جز به دروغ لب نمی گشاید . گفتارش همیشه بی فروغ است .دو روی و سخن چین از مهر یزدان بی بهره اند و از او در هراسند . بزرگمهر

هرکس گوش نصیحت نیوش داشته باشد ، و دل به آموختن بسپارد ، بسا سخنان سودمند که از دانایان بشنود . بزرگمهر

کسی که زبانش را از بد گفتن باز دارد ، و دل هیچ کس را به گفتن سخنان زشت نیازارد . بزرگمهر

به نزدیک خردمندان چهار چیز بر پادشاهان عیب است : ترسیدن در میدان جنگ ، گریز از بخشندگی ، خوار داشتن رای خردمندان ، شتابزدگی و نا آرامی و بیقراری در کارها . بزرگمهر

سخنی که سودی در آن نیست نگفتن بهتر ، چه سخن بی سود در مثل مانند، آتشی است که دودش بسیار و گرمی و فروغش سخت اندک باشد . بزرگمهر

برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست . بزرگمهر

فرخنده روزگار کسی است که اهرمن او را از راه راست بیرون نبرد و همواره بی گناه زندگی کند . بزرگمهر

کسی که به حکمت پروردگار معتقد و خستو باشد به بد ونیک روزگار نمی پردازد چنین بنده ای در پرستیدن یزدان بیشتر می کوشد و از بد سکالی و پیروی دیوان می پرهیزد ، ناکردنی نمی کند و از رنجه کردن بی گناهان بیزاری می جوید . بزرگمهر

نام جستن بی دلیری میسر نمی گردد ، و زمانه از بددلان بیزار است . بزرگمهر

اگر شاه به تو مهربان باشد دلیر و گستاخ مشو ، از آنکه طبع شاه چون آتش است و دل شیر از آن می هراسد . بزرگمهر

اگر  کوه با همه سنگینی و عظمت و صلابت  که وی راست فرمان شاه را سبک دارد تیره رای خیره سری بیش نیست . بزرگمهر

به هنگام نبرد هوشیار و نگهدار تن خویش باش . چون دشمن در برابر تو ایستاد بر آشفته مشو و تدبیر نیکو کن .  بزرگمهر

دل کسی که خاطر شاه دادگر از او مکدر باشد جایگاه دیو است . بزرگمهر

هر کس را سرنوشتی مقدر است . یکی روز و شب در طلب سربلندی و سروری به جان  می کوشد و بهر ه اش جز خستگی و فرسودگی و نامرادی چیزی نیست . به تعبیر دیگر در کنار چشمه روشن و گوارا تشنه  می ماند. از سوی دیگر بی هنری بختیار ، بی آنکه تن به کار و کوشش بسپارد ، روزگار بر او می خندد و از همه گونه آسایش و آرامش برخوردار می گردد . پروردگار چنین خواسته و تدبیر بر تقدیر کارگر نمی افتد . بزرگمهر

دانش برترین داده های یزدان پاک است . خردمند همیشه سرور است ،  بزرگمهر

هر که تن درست و نیرو دارد هرگز سخن نادرست نمی گوید . دروغگویان همه بیمار و ناتوان و زبون اند . بزرگمهر

آنکه طالب آسایش جان و تن است باید شکیبا و بردبار باشد ، در دوستی  و داد و ستد با مردم کژی و کاستی و فریبکاری نکند . چون گناهی از کسی بیند و بر او دست یابد ببخشد ، و کینه خواه و تیز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد .  بزرگمهر

آنکس بر خویشتن نگهبان دارد که برای رسیدن به هوس و آرزوهای کوچک  قدر نیکخویی و جوانمردی را نشکند ، و اگر فزونی و کامیابی بد روزگار را دید تن به پستی و زبونی نسپارد .  بزرگمهر

بخشنده نیکخوی آن کس است که به بخشش جانش را آراسته گرداند . دور از جوانمردی است که بخشنده بر آن کسی که چیزی به او داده یا خیری رسانده منت نهد .  بزرگمهر

ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد . بزرگمهر

آدمی باید از گناه بپرهیزد ، هر چه را به خویش نمی پسندد به دوست و دشمن خود روا ندارد . بزرگمهر

خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است . بزرگمهر

آنکه به خداوند پاک و مهربان بیش از دگران امید و بیم بسته است ، بیش از همه در خور ستایش است . بزرگمهر

روشندل  و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید . بزرگمهر

دل  اهل دانش وقتی شاد می گردد که بردبار بوده و مردم بی شرم را به خویش نزدیک نکند . بزرگمهر

زورمندترین  و پر گزنده ترین اهرمن آز است ، که دیوی است ستمکار و دیر ساز . بزرگمهر

خردمند  هرگز غم آنچه را  از دستش رفته نمی خورد ، حتی اگر عزیز ترین کسش مرد و وی را به خاک سپرد ، شکسته غم و درد نمی گردد ، دیگر آنکه مرد خردور از نادیدنیها چنان دل می کند که باد از بید می گذرد . بزرگمهر

پادشاهان مردم دوست برگزیدگان پروردگارند . بزرگمهر

مال هم مایه سربلندی و آسایش است ، و هم سبب خواری و پریشانی . اگر به آیین خرد صرف شود آفریننده شادی و برآورنده نام نیک است ، اما اگر بنهند و نخورند یا چنانکه باید بکار نبرند بهای سنگ و گوهر شاهوار یکی است . بزرگمهر


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس

پيش نياز دلير بودن، [ داشتن ] بدني ورزيده نيست؛ گاهي آدمهاي سبكبار، پشت كوهستان را هم به خاك ماليده اند.


انديشه هاي ما در غرفه هاي بيشمار مغز با زنجير ناپيدا به يكديگر پيوسته اند. چون يكي از آنها بيدار شود، هزار تاي ديگر نيز سر بر مي دارند

آن چه دلخواه همه است جز تندرستي نيست؛ كه اگر كسي روزي از آن محروم شد آرزويي جز بدست آوردنش ندارد


هر جا كه عشق بزرگي خانه كرده است خشم بزرگي هم مسكن دارد


ايمان از كردار جدا نيست و عمل از پندار


وظيفه هنر تجلي ايده ها است.


مفاهيم سازه هاي مغزي اند، حال آنكه ايده ها مقدم بر فكر بشري هستند. در حقيقت، درك مغزي ما از ايده ها مفهوم را مي سازند، لذا مفاهيم را راهي به قلمرو ذاتها نيست


زبان شاعر، تنها برآيند يك كار نقد يا تحليل نيست، [ بلكه ] سنتز واقعيت با خيال و افسانه است؛ سنتزي كه توسط حواس – در رابطه ي متقابل با عقل – صورت مي گيرد


با اين نگرش پيش برويد كه همه چيز خداي گونه است و همه كس خداي گونه رفتار مي كند، اگر شما همچون خدا با آنان رفتار كنيد


اگر دشمنت با روي خوش نزديكت شد، در برابرش خموش باش و تنهايش بگذار


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 13 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس

قُقنوس (به زبان یونان باستان: Φοῖνιξ، به فارسی: ققنوس، به عربی: العنقاء و به انگلیسی: Phoenix) یک پرندهٔ مقدس افسانه‌ای است که می‌تواند در اساطیر ایران، اساطیر یونان، اساطیر مصر، و اساطیر چین یافت شود.

دربارهٔ این موجود افسانه‌ای گفته می‌شود که وی مرغی نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یکبار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند و چون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش تخمی از وی پدید می‌آید که بلافاصله آتش می‌گیرد و می‌سوزد و از خاکستر آن ققنوسی دیگر متولد می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها، نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌است.امّا برخی فرهنگ‌ها ویژگی‌های دیگر هم به او نسبت داده‌اند. از جمله در مورد او گفته شده: اشک ققنوس زخم را درمان می‌کند، ققنوس صدای دل نشینی دارد، موسیقی از آوای او پدید آمده‌است و...

گرچه ققنوس در اساطیر ملل آسیایی همچون چین و ایران جایگاه ویژه‌ای دارد، امّا برخی معتقدند که اسطورهٔ ققنوس از مصر باستان برخاسته، به یونان و روم رفته، و هم سو با باورهای مسیحیت شاخ و برگ بیشتری یافته‌است.

علامه دهخدا در توصیف ققنوس نوشته‌است: گویند ققنوس هزارسال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند چنانکه آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید و او را جفت نمی‌باشد و موسیقی را از آواز او دریافته‌اند.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس

عشق از نگاه بزرگان

عشق میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد . مادر ترزا


عشق نخستین سبب وجود انسانیست .  وونارگ


عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد .  ارد بزرگ


عشق ما را می کشد تا دوباره حیاتمان بخشد .  شکسپیر 


عشق مانند بیماری مسری است که هر چه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا میشوی .  شانفور


عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست .  کوستین


عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند .  جبران خلیل جبران


عشق برای مرد از احساسات عمیق و غیر ارادی نیست ، بلکه قصد و عقیده است  .  مادام دوژیرادرن


عشق هوس محبوب شدن نزد معشوق است .  زابوتن


عشق نخستین بخش از کتاب مفصل بیوفائی است .  ژرژسان


عشق معجزه ایست . امیل زولا


عشق شیرینی زندگیست .  مارسل تینر


عشق مزیت دو فردیست که دائم سبب رنج و اندوه یکدیگر می شوند  .  سنت بوو


عشق یکنوع تب و حرارت شدید است . استاندال


عشق گل کمیابی است .  آندره توریه


عشق حادثه ایست .  کولارن


عشق چیزیست که به هیچ چیز دیگر شباهت ندارد . ریشله


عشق ما را میکشد تا دوباره حیاتمان ببخشد . بوبن


عشق شاه کلیدی است که تمام دهلیزهای قلب را میگشاید . ایوانز


عشق این توانائی را می دهد که بگوئید ، پوزش می خوا هم .  کن بلانچارد


عشق یعنی ترس از دست دادن تو  . مثل ایتالیائی


عشق تاریخچه زندگی است…. اما در زندگی مرد واقعه ای بیش نیست .  مادام

دواستال


عشق همیشگی است این ما هستیم که ناپایداریم ،عشق متعهد است مردم عهد 

شکن، عشق همیشه قابل اعتماد است اما مردم نیستند .  لئوبوسکالیا


عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد. عاملیست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند . ویکتور هوگو


عشق رمز بزرگیست . افلاطون


عشق تجارت خطرناکیست که همواره به ورشکستگی می انجامد .  شانفور


عشق نبوغ عقل است. توسنل


عشق دردیست که فقط سه دارو دارد: گرسنگی ، انتظار ، انتحار .  کراتس


عشق نمی دانم چیست و نمی دانم چگونه سپری می شود .  مادموازل دوسگوری


عشق دردیست شدیدتر از تمام دردهای دیگر ، زیرا در عین حال روح و قلب و کالبد را رنج می دهد . ولت


عشق حیات عاشق را تشکیل می دهد و الا معشوق بهانه است . آلفونس کار


عشق ظالمی است که به احدی رحم نمی کند .  کرنی


عشق ، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولی است .  برنارد شاو


عشق چیزیست که بیعقلان را عاقل می کند و عاقلان را عاقلتر می نماید و آن ها را که بیش از اندازه عاقلند را کمی بی قید می سازد .؟  د. اسمیت


عشق چیزیست که نخست به شما پرو بال می دهد تا بعد بهتر بتواند بدامتان بیندازد .  د. اسمیت


عشق ، عشق می آفریند . عشق ، زندگی می بخشد . زندگی ، رنج به همراه دارد . رنج ، دلشوره می آفریند . دلشوره ، جرات می بخشد . جرات ، اعتماد می آورد . اعتماد ، امید می آفریند . امید ، زندگی می بخشد . زندگی ، عشق به همراه دارد . عشق ، عشق می آفریند .  مارکوس بیکل


عشق خوشبختی است که دو طرف برای هم ایجاد می کنند . ژرژسان


 



ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس

دراثربی گازی!!!!


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط ققنوس

زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصدهزار سال پیش، صورت اولیه خلیج فارس در کنار دشت‌های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت.

 

این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است. جزایر مهم آن عبارت‌اند از: بحرین، قشم، کیش، خارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک و لاوان که تمامی آنها بجز بحرین به ایران تعلق دارد.

خلیج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسیر انتقال نفت کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی است، و به همین دلیل، منطقه‌ای مهم و راهبردی بشمار می‌آید. بندرهای مهمی در حاشیه خلیج فارس وجود دارد که از آنها می‌توان بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه و بندر ماهشهر در ایران، و شارجه، دوبی و ابوظبی را در امارات متحده عربی نام برد.

نام خلیج فارس

خلیج فارس نامی است به جای مانده از کهن‌ترین منابع، زیرا که از سده‌های پیش از میلاد سر بر آورده‌است، و با پارس و فارس - نام سرزمین ملت ایران - گره خورده‌است. در سالهای اخیر نام خلیج عربی نیز در برخی منابع بطور محدود بکار رفته است.که البته این نام کاملا جعلی و دروغین است.و نام خلیج فارس تا ابد فارس خواهد ماند.

از دیدگاه حقوق بین‌الملل

سازمان ملل متحد در چندین نوبت در بیانیه‌ها، اصلاحیه‌ها و مصوبه‌های گوناگون و با انتشار نقشه‌های رسمی، نه تنها بر رسمی بودن نام «خلیج فارس» تاکید کرده، بلکه از هیات‌های بین‌المللی خواسته که در مکاتبات رسمی به ویژه در اسناد سازمان ملل از نام کامل «خلیج فارس» استفاده نمایند.

لیست اسناد سازمان ملل درباره نام «خلیج فارس»

  • سند شماره ۶۱ نشست بیست و سوم سازمان ملل متحد در وین (۲۸ مارس تا ۴ آوریل۲۰۰۶) با عنوان «رسمیت تاریخی، جغرافیایی و حقوقی نام خلیج فارس» [۱]
  • نقشه رسمی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (سپتامبر ۲۰۰۷)[۳]
  • نقشه رسمی ایران، شماره ۳۸۹۱ چاپ سازمان ملل (ژانویه ۲۰۰۴)[۴]
  • نقشه رسمی غرب آسیا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (نوامبر ۱۹۹۸)[۵]

در دوران باستان

قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینه‌است که عده‌ای معتقدند خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است.» ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسان‌هایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و شرق و غرب را به یکدیگر پیوند داده‌اند.[نیازمند منبع]

دوران هخامنشی

دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش بزرگ، نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتی‌های او طول رودخانه سند را تا کرانه‌های اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن کانالی را داد و کشتی‌هایش از طریق همین کانال به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبه‌ای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده‌است:[نیازمند منبع]

   
خلیج فارس
«من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال را داده‌ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان داده‌ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.»
   
خلیج فارس


سفرنامه فیثاغورث ۵۷۰ قبل از میلاد تا سال ۱۹۵۸ در تمام منابع مکتوب جهان نام خلیج فارس و یا معادلهای آن در دیگر زبانها ثبت شده‌است.

در دوره داریوش دوم ناوگانی ایرانی به رهبری سردار صداسپ ماموریت یافت تا جهان را دور بزند. وی عازم دریای مدیترانه و سواحل شنقیط (موریتانی) تا نزدیک اشانتی و سواحل بنین پیش رفتند ولی در اثر برخورد با اقوام وحشی سفر را ناتمام کذاشتند.

داریوش در این کتیبه از خلیج فارس به نام «دریایی که از پارس می‌آید» نام برده‌است. در کتاب اوستا اگرچه از نام خلیج فارس بطور صریح نام برده نشده اما در مهر یشت در مبحث مهر یا میترا اشاره‌ای نیز به اروندرود شده‌است که در آن دوره ارونگ گفته می‌شده‌است:

   
خلیج فارس
دارنده دشت‌های فراخ و اسب‌های تیزرو که از سخن راستین آگاه است و پهلوانی است خوش اندام و نبرد آزما، دارای هزار گوش و هزار چشم و هزار چستی و چالاکی یاد شده، کسی است که جنگ و پیروزی با اوست، هرگز نمی‌خسبد، هرگز فریب نمی‌خورد، اگر کسی با او پیمان شکند خواه در شرق هندوستان باشد یا بر دهنه شط ارنگ، از ناوک او گریز ندارد، او نخستین ایزد معنوی است که پیش از طلوع خورشید فنا ناپذیر تیز اسب بر بالای کوه هرا بر می‌آید و از آن جایگاه بلند سراسر منزلگاه‌های آریایی را می‌نگرد.
   
خلیج فارس


در میان یونانیان باستان

یونانی‌های باستان این خلیج را «پرسیکوس سینوس» یا «سینوس پرسیکوس» که همان خلیج فارس است، نامیدند. از آنجا که این نام برای نخستین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشته‌اند آمده‌است، هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنان که یونانیان بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز «پارسه» و «پرسپولیس» یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. استرابن جغرافیدان سدهٔ نخست میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس نام برده‌است. وی محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان می‌کند. همچنین فلاریوس آریانوس مورخ دیگر یونانی در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام «پرسیکون کیت» که چیزی جز خلیج فارس، نیست نام می‌برد.

البته جست‌وجو در سفرنامه‌ها یا کتاب‌های تاریخی بر حجم سندهای خدشه ناپذیری که خلیج فارس را «خلیج فارس» گفته‌اند، می‌افزاید. این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که صاحب حکومت مقتدر بوده‌اند و امپراتوری آن‌ها در سده‌های متوالی بسیار گسترده بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی اهمیت خارق العاده‌ای داشت. آن‌ها از این طریق می‌توانستند با کشتی‌های خود به دریای بزرگ دسترسی پیدا کنند و به هدف‌های اقتصادی و نظامی دست یابند.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, توسط ققنوس


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, توسط ققنوس

«يعقوب ليث صفار» نخستين کسی بود كه زبان پارسی را ۲۰۰سال پس از ورود اسلام به ايران‌، به عنوان زبان رسمی ايران اعلام كرد و پس از آن ديگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غير از  پارسی سخن بگويد.
   دكتر «محسن ابوالقاسمی» در كتاب «تاريخ زبان فارسی» آورده است:«.... در سال 254 هجری، يعقوب ليث صفار، دولت مستقل ايران را در شهر زرنج سيستان تاسيس كرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی كرد كه اين رسميت تا كنون ادامه دارد.»
   در منابع كهن نيز از اين رويداد نام برده شده است. نويسنده «تاريخ سيستان» چنين روايت كرده است:
  «يعقوب فرا رسيد و بعضی از خوارج كه مانده بودند ايشان را بكشت و مال‌های ايشان بر‌گرفت. پس شعرا او را شعر گفتندي به تازی:  قد اكرم الله اهل المصر و البلد    بملك يعقوب ذی الافضال و العدد.
 چون اين شعر بر‌خواندند او عالم نبود، در نيافت، محمد‌بن و صيف حاضر بود و دبير رسايل او بود و بدان روزگار نامه پارسی نبود، پس يعقوب گفت: "چيزی كه من اندر نيابم چرا بايد گفت؟" محمد وصيف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعر پارسی اندر عجم او گفت. »
    فارسی، يا فارسی دري یعنی رسمی، دنباله پارسی ميانه زردشتی است. تا عهد يعقوب ليث، زبان رسمی ايران يا حكومت‌های ايران، زبان عربی بود. يعقوب در سال 254 هجری قمری زبان پارسی را رسمی كرد و زبان رسمی ايرانی است.

 

   پس از يعقوب هم  سامانيان و آل بويه اين زبان را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگيری كردند،  دولت سامانی به رواج زبان فارسی علاقه مند بود و دولت غزنوي، فارسی را در هندوستان رايج كرد. زبان فارسی در دربار مغولی هند، زبان رسمی بود. رواج فارسی در هند سبب شد زبانی به وجود آيد به نام اردو كه زبان رسمی دولت پاكستان شد و به الفبایی كه از الفبای فارسی گرفته شده، نوشته می شود. زبانی كه در هند، آن را هندوستانی می نامند و به الفبایی كه از الفبای سنسكريت گرفته شده، نوشته می شود، با اردو يك منشأ دارد. سلجوقيان زبان فارسی را در آسيای كوچك رايج كردند. در دولت عثمانی زبان فارسی رايج بود. برخی از سلاطين عثمانی چون محمد فاتح و سليم اول به فارسی شعر سروده اند.اما تسلط استعمار بر كشورهای شرق سبب شد كه از رواج فارسی كاسته شود.


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ققنوس

التماس به خدالذت است؛

اگر برآورده شود رحمت است؛

اگر برآورده نشود حکمت است؛

التماس به خلق ذلت است؛

اگربرآورده شودمنت است؛

اگربرآورده نشود خفت است!!!


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, توسط ققنوس

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد